الهی برافتد نشان جدایی
جوانی بگذرد تو قدرش ندانی
غمش در نهانخانه دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریهام ناقه در گل نشیند
خلد گر به پا خاری، آسان برآرم
چه سازم به خاری که در دل نشیند؟
پی ناقهاش رفتم آهسته، ترسم
مبادا غباری به محمل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست به مشکل نشیند
عجب نیست خندد اگر گل به سروی
که در این چمن پای در گل نشیند
بهنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
طبیب، از طلب در دو گیتی میاسا
کسی چون میان دو منزل، نشیند؟
نوایی نام یکی از مقامهای موسیقی خراسانی هم هست که در شمال و جنوب خراسان به دو شکل مختلف توسط بخشیها اجرا میشود. که در نوایی نوایی مشهور با شعر طبیب به آن رنگ و بو بخشیده شده است. نوایی نوایی را عموماً در دستگاه نوا و گاهی نیز در دستگاه ماهور اجرا کردهاند.
غزل طبیب اصفهانی جزو کاروانیات به شمار میرود. کاروان معشوق عازم سفر است و عاشق در پی ناقه گریان میدود. در ادامه از معشوق به خاطر رنجاندن دلش شکوه و شکایت میکند و حتی او را تهدید میکند و میگوید ممکن است براثر این رنجاندنها دلش را فراری دهد. تصویرسازیهای بدیع طبیب اصفهانی در این شعر تا حد زیادی تصور واقعه را امکانپذیر میسازد. شعر با نصیحت طبیب پایان مییابد: نیاسودن در دنیا که به منزله محل سفر است.
لازم به ذکر است دو بیت نخست جزو شعر طبیب نیست و خواننده آنها را به ذوق و قریحه خود به آن افزوده است. نکته جالب ترجیعبند شدن این دو بیت در میان ابیات غزل است.
مطلب